داها

لغت نامه دهخدا

داها. ( اِ ) دره. || غار کوه. ( برهان ). کهف. ( نظام الاطباء ).
داها. ( اِخ ) دها. داه. داهه. نام گروهی از مردم سکائی. آنان که با کورش کبیر جنگیده اند و کورش بدست آنان کشته شده است بر طبق روایت برس کلدانی. ( ایران باستان ج 1 ص 470 ).

فرهنگ عمید

۱. = دهار
۲. دره.

فرهنگ فارسی

دها . داه

ویکی واژه

نام صحرانشینانی که در اوستا آمده که ظاهراً از ساکنان آسیای میانه بودند. داها حدس زده می‌شود همان دائی یونانیان باستان است و سکنه اراضی ترکمنستان کنونی از این جمله‌اند.
در یشت‌ها منقول است؛ در گویش بهاری به معنی خدا بوده و اکنون از اذهان زدوده شده. بی واردِ بی یؤخِدِ، داها دَن غیر از هَیش کَس یؤخِدِ. یکی بود یکی نبود، غیر از خدا هیچ کس نبود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم