گزیننده

لغت نامه دهخدا

گزیننده. [ گ ُ ن َن ْ دَ / دِ ] ( نف ) برگزیننده. انتخاب کننده و پسندکننده. مختار. ( منتهی الارب ) :
باد بیش از مدار چرخ کبود
برگزیننده وگزیده درود.نظامی ( هفت پیکر ).

فرهنگ عمید

آن که کسی یا چیزی را برگزیند.

فرهنگ فارسی

( اسم ) انتخاب کننده اختیار کننده .

فرهنگستان زبان و ادب

{elector} [علوم سیاسی و روابط بین الملل] فردی که به تنهایی به عنوان عضوی از مجمع یا هیئتی و در این صورت با رسیدن به اجماع یا ازطریق رأی گیری فرد یا افرادی را برای تصدی مسئولیتی خاص برمی گزینند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال عشق فال عشق فال ورق فال ورق فال فرشتگان فال فرشتگان