گرچ. [ گ ِ رَ ] ( اِ ) مازندرانی گرچ . ( فرهنگ نظام ). گیلکی نیز گرچ. ( حاشیه برهان چ معین ). گچ را گویند که بدان عمارت سازند و خانه سفید کنند و ترکان نیز به همین لفظ خوانند : منصور بفرمود تا آن کوشک [ کوشک سپید مردین را ] بازشکافتند و خشت پخته و گرچ به کشتی همی آوردند. ( مجمل التواریخ و القصص ). ناید از خاک و گچ و سنگ اینچنین طاقی مگر خاکش از مشک و گرچ کافور و سنگش گوهر است.ابن یمین ( از جهانگیری ).به هم در بپیوست فرزانه سنگ در آنجا نبود از گرچ بوی و رنگ.حکیم زجاجی ( از آنندراج ). گرچ. [ گ ُ ] ( اِ ) در سیرا این نام را به زالزالک وحشی دهند. گویج. یمیشان. گرچ. [ گ ُ ] ( اِ ) گلوی. ( الفاظ الادویه ص 232 ). گرچ. [ گ ُ ] ( اِ ) شوشه ، یعنی پارچه و قاش خربزه و هندوانه و غیره . || گرچ بالفتح ، شکاف گریبان و گرته و پیراهن. ( غیاث اللغات ).
فرهنگ عمید
= گچ
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - قاش خربزه و هندوانه و غیره ۲ - شکاف گریبان و کرته و پیراهن .
دانشنامه عمومی
گرچ ( انگلیسی: Gretsch ) شرکت تجهیزات موسیقی آمریکایی است، که در سال ۱۸۸۳ تأسیس شد.
ویکی واژه
از فارسی میانه. مقایسه شود با فارسی میانه مانوی gračag «پیوندگاه، بند، مفصل»[۱]، فارسی معرب جرز. گچ (!) ملات آهک ↑ طبق خوانش ورنر زوندرمان، ایرانشناس