کورکورانه. [ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ، ق مرکب ) نسنجیده. ناسنجیده. علی العمیاء. کورانه. ( فرهنگ فارسی معین ). علی العمیاء. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). رجوع به کورانه شود. - اطاعت کورکورانه ؛ پیروی نسنجیده و بی گفتگو از کسی. ( فرهنگ فارسی معین ).
فرهنگ عمید
به روش کوران، نسنجیده، کورانه.
فرهنگ فارسی
به روش کوران، نسنجیه، کورانه هم گفته شده نسنجیده نا سنجیده علی العمیائ کورانه . یا اطاعت کور کورانه . پیروی نسنجیده و بی گفتگو از کسی .