کورکورانه

لغت نامه دهخدا

کورکورانه. [ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ، ق مرکب ) نسنجیده. ناسنجیده. علی العمیاء. کورانه. ( فرهنگ فارسی معین ). علی العمیاء. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). رجوع به کورانه شود.
- اطاعت کورکورانه ؛ پیروی نسنجیده و بی گفتگو از کسی. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ عمید

به روش کوران، نسنجیده، کورانه.

فرهنگ فارسی

به روش کوران، نسنجیه، کورانه هم گفته شده
نسنجیده نا سنجیده علی العمیائ کورانه . یا اطاعت کور کورانه . پیروی نسنجیده و بی گفتگو از کسی .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم