کلاش. [ ک َ ] ( اِ ) عنکبوت را گویند.( برهان ) ( فرهنگ جهانگیری ) ( ناظم الاطباء ). عنکبوت. وتنیده آن را کلاشخانه گویند. ( فرهنگ رشیدی ) ( آنندراج ). اسم فارسی عنکبوت. ( فهرست مخزن الادویه ). || زغار و پوسیدگی. ( ناظم الاطباء ). || کپره. کپک. کفک. کَرَه. ( یادداشت بخط مردم دهخدا. ) - کلاش گرفتن ؛ کپره زدن. کپک زدن. تَکَرﱡج کره گرفتن. ( یادداشت ، ایضاً ). کلاش. [ ک َل ْ لا ] ( ص ) قلاش. ( ناظم الاطباء ). آنکه از کسان به اصرار و ابرام چیز ستاند. آنکه پول درآورد از کسان به سماجت.( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به قلاش شود.
فرهنگ معین
(کَ لّ ) (اِ. ) قلاش ، ولگرد، مفت خوار.
فرهنگ عمید
=عنکبوت ۱. قلاش. ۲. بیکار، ولگرد. ۳. مفتخور.
فرهنگ فارسی
قلاش، بیکار، ولگرد، مفتخور عنکبوت
دانشنامه عمومی
کلاش (شبستر). کلاش یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در آن امیر رضا عباسی که به مارول معروف است زندگی میکند دهستان چله خانه بخش صوفیان شهرستان شبستر واقع شده است. از اشخاص مشهور این روستا میشود به " رحیم عباسی ؛ محمد رضا عباسی ؛ و امیر رضا عباسی ( مارول ) اشاره کرد. کلاش (نان). کلاش ( انگلیسی: Kalach ) نوعی نان حلقه ای شکل سنتی در شرق اروپا است. این نان شیرین است و بسیار به نان بریوش شباهت دارد.