چگال

لغت نامه دهخدا

چگال. [ چ َ ] ( ص ) هر چیز گران و سنگین و کثیف و درهم نشسته باشد. ( برهان ) ( از انجمن آرا ) ( آنندراج ). چیز گران و کثیف. ( جهانگیری ) ( رشیدی ). گران و سنگین و کثیف و درهم نشسته. ( ناظم الاطباء ). هر جسم جامد که ذرات آن بسیار بهم نزدیک و در هم فشرده است :
پیش طبعش گران هوای سبک
پیش حلمش سبک زمین چگال.رضی الدین نیشابوری ( از آنندراج ).|| ( اِ ) سپر تیرانداز. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

( چَ ) (اِ. ص . ) ۱ - سختی و به هم پیوستگی جسمی . ۲ - هر جسمی که ذرات آن در هم فشرده باشد.

فرهنگ عمید

جسمی که ذرات آن درهم فشرده باشد، متکاثف.

فرهنگ فارسی

سختی وستبری، بهم پیوستگی، هرچیزسنگین فشرده
۱ - ( صفت ) گران و سنگین کثیف . ۲- ( اسم ) جسم جامه که ذرات آن بسیار بهم نزدیک و در هم فشرده است .

ویکی واژه

سختی و به هم پیوستگی جسمی.
هر جسمی که ذرات آن در هم فشرده باشد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال امروز فال امروز فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال تماس فال تماس فال نخود فال نخود