چشمخانه

لغت نامه دهخدا

چشمخانه. [ چ َ / چ ِ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) خانه چشم و چشمدان. ( آنندراج ). چشمدان و حفره ای در استخوان پیشانی که چشم در آن قرار گرفته. ( ناظم الاطباء ). کاسه چشم. حدقه چشم. رجوع به چشمدان شود :
از بسکه ناکسیم و خجل شرم میکند
کز چشمخانه سر بدر آرد نگاه ما.باقر کاشی ( از آنندراج ).روزی که نبود آینه حسن در نظر
در چشمخانه رنگ برآرد نگاه ما.قدس ( از آنندراج ).

فرهنگ معین

( ~. نِ ) (اِمر. ) خانة چشم ، حفره ای که چشم در آن جا دارد، کاسة چشم .

فرهنگ عمید

خانۀ چشم، کاسۀ چشم، حفرهای که چشم در آن جا دارد، چشمدان.

فرهنگ فارسی

خانه چشم، کاسه چشم، حفرهای که چشم در آن جای گیرد
( اسم ) خان. چشم حفره ای که چشم در آن جا دارد کاس. چشم .

ویکی واژه

خانة چشم، حفره‌ای که چشم در آن جا دارد، کاسة چشم.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم