پسروی

لغت نامه دهخدا

پسروی. [ پ َ رَ ] ( حامص مرکب )پیروی. اِتباع. اتبّاع. تبعیت. متابعت :
نیکخو گشتی چو کوته کردی از هر کس طمع
پیشرو گشتی چو کردی عاقلان را پس روی.ناصرخسرو.

فرهنگ عمید

۱. [مقابلِ پیش روی] حرکت به عقب.
۲. [قدیمی] پیروی، متابعت.

فرهنگ فارسی

پیروی اتباع تبعیت متابعت .

ویکی واژه

regresso
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم