پرسان
پرسان. [ پ ُ ] ( نف ، ق ) صفت فاعلی بیان حالت. در حال پرسیدن. پرسنده :
هر که باشد زحال ما پرسان
یک بیک را سلام ما برسان.
( ~. ) (ص فا. ) نک پرسا.
پرسنده.
* پرسان پرسان: (قید ) در حال پرسیدن.
( صفت ) جویا پرسا پرسنده متفحص خبر گیرنده .
اسم: پرسان (دختر) (فارسی) (تلفظ: parsān) (فارسی: پرسان) (انگلیسی: parsan)
معنی: نرم، لطیف، [پَر = پوشش خارجی بدن پرندگان، ( به مجاز ) بال پرندگان، حشرات و فرشتگان، سان ( پسوند شباهت ) ]، مثل پَر و بال پرندگان و فرشتگان، ( به مجاز ) زیبارو و لطیف
{plumose} [زیست شناسی- علوم گیاهی] ویژگی نوعی کرک پوش پوشیده از زوائد مژه ای ریز و طویل با ظاهری شبیه به پَر
نک پرسا.