وجازت

لغت نامه دهخدا

وجازت. [ وَ زَ ] ( از ع ، اِمص ) وجازه. کوتاهی در سخن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). رجوع به وجازة شود.
وجازة. [ وَ زَ ] ( ع مص ) کوتاه کردن سخن را. ( منتهی الارب ). کوتاه کردن سخن را با بلاغت. ( لسان ) ( اقرب الموارد ). وجز. وُجوز. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). کوتاه شدن سخن. ( المصادر زوزنی ). رجوع به وجز و وجوز شود.

فرهنگ معین

(وَ زَ ) [ ع . وجازة ] (اِمص . ) اختصار، ایجاز.

ویکی واژه

اختصار، ایجاز.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو استخاره کن استخاره کن فال پی ام سی فال پی ام سی فال ماهجونگ فال ماهجونگ