وبار

لغت نامه دهخدا

وبار. [ وِ ] ( ع اِ ) نوعی از درخت ترش که در تباله روید. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || وبارة. ج ِ وَبر و آن جانورکی است.( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). رجوع به وبر شود.
وبار. [ وَ رِ ] ( اِخ ) زمینی است عاد را میان یمن و رمال یبرین. رجوع به معجم البلدان و منتهی الارب و ناظم الاطباء شود.

فرهنگ فارسی

زمینی است عاد را میان یمن و رمال یبرین
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال عشقی فال عشقی