هم زدن

لغت نامه دهخدا

هم زدن. [ هََ زَ دَ ] ( مص مرکب ) مخلوط کردن. مایعی را که از مواد مختلف باشد با آلتی در هم آمیختن ، چنانکه آش را با چمچه یا قاشق هم زنند. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ معین

( ~. زَ دَ ) (مص م . ) در هم آمیختن ، به هم زدن .

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- باقاشق مطبوخ یا دارویی را زیر و رو کردن زیر و بالا کردن : نان خود را خورده و جان میکنند پس هلیم خواجه را هم میزنند . ( بهار )

ویکی واژه

در هم آمیختن، به هم زدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال کارت فال کارت فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تماس فال تماس