هفتمین

لغت نامه دهخدا

هفتمین. [ هََ ت ُ ] ( ص نسبی ، اِ ) هفتم :
به مدح تو سخن من به هفتمین گردون
رسید بی رسن از چاه هفتصدبازی.سوزنی.

فرهنگ فارسی

(صفت ) عددترتیبی برای هفت درمرحل. هفتم .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم