لغت نامه دهخدا
نهد. [ ن َ / ن ِ ] ( ع اِ ) نفقه و هزینه ای که در سفر هر یک از رفیقان برابر یکدیگر برآورند. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). هزینه و سهمی که به تساوی همرزمان هنگام مناهده و جنگ با دشمن بپردازند. ( از متن اللغة )( از اقرب الموارد ) ( از ابن اثیر ). عون. ( متن اللغة ).
نهد. [ ن ُ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ نهداء. ( ناظم الاطباء ).
نهد. [ ن َ هََ ] ( ع مص ) نهد. رجوع به نَهْد شود.
نهد. [ ن َ ] ( اِخ ) نام طایفه ای است از اعراب. ( از انساب سمعانی ). قبیله ای است به یمن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).