نشناختن
نشناختن. [ ن َ ش ِ ت َ / ن َ ت َ ] ( مص مرکب ) ناشناختن. مقابل شناختن. رجوع به شناختن شود. || انکار کردن. خستو نبودن. ( یادداشت مؤلف ). || تمیز ناکردن. تمیز ندادن. تشخیص ندادن :
آن عقیقی مئی که هر که بدید
از عقیق گداخته نشناخت.رودکی.
ناشناختن . مقابل شناختن . یا انکار کردن . خستو نبودن . یا تمیز ناکردن .