نخیر

لغت نامه دهخدا

نخیر. [ ن َ ] ( ص ) مردم فرومایه و کمینه. || ( اِ ) کمین ، چه نخیرگاه به معنی کمین گاه باشد. ( برهان قاطع ). نخیز. || تخمدان ، و آن زمینی باشد که شاخچه درخت را در آن فروبرند و تخم گل در آن پاشند تا سبز شود و از آنجا به جای دیگر نقل کنند. ( برهان قاطع ). مصحف نخیز است. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). در تمام معانی رجوع به نخیز شود.
نخیر. [ ن َ ] ( ع مص ) نَخْر. رجوع به نَخْر شود.
نخیر. [ ن َ خ َ / خ ِ ] ( ق مرکب ) رجوع به نه خیر شود. نه ! لا. ابداً. اصلاً. مقابل بله و بلی.

فرهنگ فارسی

لا ابدا اصلا : مقابل بله و بلی .

ویکی واژه

(مودبانه): نه‌خیر؛ گاهی هم بجای خیر پاسخ منفی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم