مواجهه

لغت نامه دهخدا

( مواجهةً ) مواجهةً. [ م ُ ج َ هََ تَن ْ ] ( ع ق ) به طور روبارویی. ( ناظم الاطباء ). رودررویی. رویارویی.در حال روبروشدگی : پس میثاقی که... مواجهةً و مشافهةً بر زبان راندند. ( تاریخ غازانی ص 54 ).
مواجهه.[ م ُ ج َ هََ / ج ِ هَِ ] ( از ع ، اِمص ) مواجهت. مواجهة. روبارویی و مقابل و مقابله. ( ناظم الاطباء ). رودررویی. روبرویی. مقابله. ( یادداشت مؤلف ) :
ثنا و طال بقا هیچ فائده نکند
که در مواجهه گویند راکب و راجل.سعدی.ملک زوزن را خواجه ای بود کریم النفس که همگنان را در مواجهه خدمت کردی. ( گلستان سعدی ).
درست ناید از آن مدعی حکایت عشق
که در مواجهه تیغش زنند و سر خارد.سعدی. || ( ق ) روبارو و این مجاز است. ( از آنندراج ).روبرو. در روی هم. رودرروی :
زیرا که هست حشمت او بیش از آن که تو
با او سخن مواجهه گویی و آشکار.منوچهری.- مواجهه آمدن ؛ روبرو آمدن. روبرو شدن. روباروی کسی آمدن :
اگر مواجهه آید عدوت نشناسی
که هیچ وقت ندیدی از او مگر که قفا.مسعودسعد.- مواجهه کردن ؛ روبرو کردن. روبرو ساختن. روبروی هم قرار دادن دو کس را. ( از یادداشت مؤلف ).
|| ( اِمص ) مواجه شدن. روبرو گشتن. روبرو شدن. رویاروی گردیدن با کسی.( از یادداشت مؤلف ). برابر شدن. ( یادداشت مؤلف ). || موازات. ( یادداشت مؤلف ). || ( اصطلاح نجومی ) مقابله دو کوکب. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(مُ جَ هَ یا جِ هِ ) [ ع . مواجهة ] (مص ل . ) روبرو شدن .

فرهنگ عمید

رویاروی شدن، روبه رو شدن با کسی.

فرهنگ فارسی

روباروی شدن، روبرو شدن با کسی
۱ - ( مصدر ) روبرو شدن با کسی روباروی گردیدن . ۲ - ( اسم ) روبارویی .
به طور روبارویی .

فرهنگستان زبان و ادب

{exposure} [علوم سلامت] متغیری که تأثیر علیتی آن برآورد می شود

دانشنامه عمومی

مواجهه (فیلم ۱۹۶۹). مواجهه ( مجاری: Fényes szelek؛ انگلیسی: The Confrontation ) یک فیلم درام به کارگردانی میکلوش یانچو محصول سال ۱۹۶۹ است. از بازیگران آن می توان به آندراس بالینت و یوژف ماداراش اشاره کرد.

ویکی واژه

confronto
مواجهة
روبرو شدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال لنورماند فال لنورماند فال تک نیت فال تک نیت فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی