مقید کردن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - در بند کردن : [ ... چه از جور و ظلم که در طبیعت او مفطور و مرکوز است مرا بیگناه مقید و محبوس کرده ... ] ( سلجوقنامه . ظهیری . چا . خاور . ۲ ) ۱۳ - علاقمند بچیزی کردن .

ویکی واژه

vincolare
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم