مجازی

لغت نامه دهخدا

مجازی. [ م َ ] ( ص نسبی ) منسوب به مجاز یعنی غیر حقیقی. ( غیاث ) ( آنندراج ). مأخوذ از تازی، ضد حقیقی. ( ناظم الاطباء ). مقابل حقیقی. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا )

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع. ] (ص نسب. ) غیرحقیقی.

فرهنگ عمید

۱. (ادبی ) ویژگی آنچه به صورت مجاز به کار رفته باشد.
۲. غیرحقیقی، غیرواقعی.
جزادهنده، پاداش دهنده.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - جزا دهنده نیکی و بدی را ( عموما ). ۲ - پاد افراه دهنده مجازات کننده: می گفتم که عالم را آفرید گاریست مجازی کریم و مکافی رحیم...

فرهنگستان زبان و ادب

{metonymic} [زبان شناسی] مربوط به مجازواژه

دانشنامه آزاد فارسی

مجازی (رایانه). مَجازی (رایانه)(virtual)
چیزی که فاقد موجودیت فیزیکی است. اکثر رایانه ها حافظۀ مجازیدارند که دستیابی به حافظه را به نظر سریع تر از آنچه که هست نشان می دهند. ماهیت حافظه مجازی یک شبیه سازی رایانه ایبا محیطی کاملاً فیزیکی است.

ویکی واژه

منسوب به مجاز، ترجیحا اجازه، اجازه داشتن.
غیرحقیقی، غیرواقعی، خیالی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال فنجان فال فنجان فال اوراکل فال اوراکل فال انبیا فال انبیا