متبین

لغت نامه دهخدا

متبین. [ م ُ ت َ ب َی ْ ی ِ ] ( ع ص ) پیدا و آشکار کننده. ( آنندراج ). هر آنچه روشن و واضح کند و آشکارا سازد. || شرح داده شده و بیان کرده شده و مشروح. ( ناظم الاطباء ). || پیدا و آشکار. ( آنندراج ). هویدا و ظاهر. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تبین شود.

فرهنگ معین

(مُ تَ بَ یِّ ) [ ع . ] (اِفا. ) ۱ - آشکار شونده ، پیدا، هویدا. ۲ - آشکار کننده . ج . متبینین .

فرهنگ عمید

آشکار، روشن، واضح، ظاهر، هویدا.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - آشکار شونده پیدا هویدا . ۲ - آشکار کننده جمع : متبینین .

ویکی واژه

آشکار شونده، پیدا، هویدا.
آشکار کننده.
متبینین.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال درخت فال درخت فال تاروت فال تاروت فال احساس فال احساس فال لنورماند فال لنورماند