مال بند

لغت نامه دهخدا

مال بند. [ ب َ ] ( اِ مرکب ) تیری بر پیش درشکه و کالسکه و امثال آن تا اسب را بر آن استوارکنند. چوبی که در میان دو اسب درشکه و کالسکه حایل است. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). چوب درازی که در جلو درشکه نصب کنند و به طرفین آن اسبها را بندند.

فرهنگ معین

(بَ ) (اِمر. ) چوب بلندی در جلو درشکه و ارابه که اسب ها را به طرفین آن می بستند.

فرهنگ عمید

چوبی دراز در جلو درشکه و ارابه که اسب ها را به دو طرف آن می بندند.

فرهنگ فارسی

( اسم ) قطع. چوبی دراز که در جلو درشکه وارا به نصب کنند و بطرفین آن اسبها را بندند .

فرهنگستان زبان و ادب

{hitch} [کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] مجموعه ای از قطعات در ادوات کششی یا ماشین های کشاورزی که نیرو را از تراکتور به دنباله بندها منتقل می کند

ویکی واژه

چوب بلندی در جلو درشکه و ارابه که اسب‌ها را به طرفین آن می‌بستند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال راز فال راز فال تخمین زمان فال تخمین زمان استخاره کن استخاره کن فال آرزو فال آرزو