قلچماق

لغت نامه دهخدا

قلچماق. [ ق ُ چ ُ ] ( ترکی، ص مرکب ) مرد شهوت پرست و اوباش. ( آنندراج از سفرنامه شاه ایران ). این کلمه مرکب از قل به معنی بازو و چماق است و به کسی گفته میشود که دارای بازوانی قوی و نیرومند باشد.

فرهنگ معین

(قُ چُ ) [ تر. ] (ص. ) نیرومند، قوی.

فرهنگ عمید

مرد پرزور و قوی پنجه.

فرهنگ فارسی

ماخوذازترکی، مردپرزوروقوی پنجه
(صفت ) ۱ - پرزور قوی نیرومند ۲ - زورگو.

ویکی واژه

نیرومند، قوی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال میلادی فال میلادی فال رابطه فال رابطه فال اعداد فال اعداد فال امروز فال امروز