صمم

لغت نامه دهخدا

صمم. [ ص َ م َ ] ( ع مص ) کر شدن ونشنیدن. ( منتهی الارب ) ( دهار ) ( ترجمان علامه جرجانی ). || ( اِمص ) کری و گرانی گوش. ( منتهی الارب ) ( غیاث اللغات ) ( ترجمان علامه جرجانی ) :
ز دانش مرا گوش دل بود کر
ز گوشم به علمش برون شد صمم.ناصرخسرو.|| ( ص ) رجل صمم ؛ مرد گذرنده در عزیمت. || مرد رسا در امور. || قوی. استوار. || ( اِمص ) از عیوب خلقی است در اسب و صمم آن است که اسب نشنود و علامت آن چنان است که پیوسته گوش خود را بطرف پشت سر نگاه دارد و اگر چوبی یا چیزی دیگری پشت سر وی به حرکت درآورند نشنود. ( صبح اعشی ج 2 ص 24 ).
صمم. [ ص ِ م َ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ صمة. ( منتهی الارب ).

فرهنگ معین

(صَ مَ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) ناشنوا شدن . ۲ - (اِمص . ) ناشنوایی .

فرهنگ عمید

کر شدن، کری.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۱۵(بار)
اصل صّم (بر وزن فلس) به معنی سدّ و بستن است. «صم القارورة:سدّها» صَمَم (بر وزن فرس) فقدان حسّ شنوائی است (بسته شدن شنوائی). اصمّ به قول طبرسی کَرِ مادر زاد است. از قول دیگران بر می‏آید که به معنی مطلق کر است خواه مادرزاد باشد یا نه . یعنی حکایت آن دو فریق حکایت کور و کر مادرزاد و بینا و شنواست. * . مراد از عمی و صم آن است که حق را نبیند و به آن گوش ندهد کوری و کری عقل نه چشم و گوش. راغب گوید: آن که به حق گوش ندهد و قبول نکند به صم توصیف می‏شود. * . صُمّ جمع اَصَّمُ، بُکْم جمع اَبْکَم، عُمْی جمع اَعْمَی است یعنی: کراند، لال‏اند، کوراند به حق بر نمی‏گردند. غرض کری و لالی و کوری عقل است چنان که گفته شد. * . ظاهراً مراد همان کوری و لالی و کری دنیاست نظیر آیه 18 بقره که گذشت و نظیر . به نظر می‏آید منظور از . نیز همان باشد زیرا این کوری نتیجه اعراض از ذکر حق است که فرموده . و در جواب آن آمده: آیات ما به سوی تو آمد. تو آنها را فراموش کردی و نادیده گرفتی همانطور امروز فراموش می‏شوی.(طه‏126). ولی در آیات هست که اهل عذاب روز قیامت بینائی و شنوائی و گویائی دارند . . . این آیات نمونه از شنیدن و دیدن و سخن گفتن اهل عذاب است. نتیجه اینکه: کوری، لالی، کری اهل عذاب معنوی است نه ظاهری چنان که در دنیا نیز معنوی است نه ظاهری چنان که در دنیانیز معنوی است بقیه مطلب را در «بُکْم» مطالعه کنید. و اگر مراد کوری، کری و لالی ظاهری باشد. شاید منظور عدّه‏ای از اهل آتش است. * . منظور از آیه منکرین دین‏اند انسان منهای عدم تعقّل حیوان و جنبنده‏ای بیش نیست لذا اطلاق دواّب به اشخاص بی تعقل و بی فهم یک ترسیم واقعی است هکذا اطلاق صمّ و بکم.

ویکی واژه

ناشنوا شدن.
ناشنوایی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال شمع فال شمع فال ابجد فال ابجد فال تک نیت فال تک نیت