سرپرست

لغت نامه دهخدا

سرپرست. [ س َ پ َ رَ ] ( نف مرکب ، اِ مرکب ) مهماندار. ( آنندراج ). || خادم و خدمتکار. ( برهان ) ( غیاث ). || بیماردار و پرستار بیمار ومواظب مریض از دوا و غذا. ( انجمن آرا ) :
بدستوری سرپرستان سه روز
مر او را بخوردن نیم دلفروز.فردوسی ( شاهنامه چ بروخیم ج 7 ص 1959 ).|| مراقب. مواظب.

فرهنگ معین

( ~ . پَ رَ ) (ص مر. ) عهده دار، مسئول .

فرهنگ عمید

۱. پرستار.
۲. نگهبان.
۳. بزرگ تر خانواده.
۴. کسی که در اداره یا بنگاهی به جای رئیس کار می کند.

فرهنگ فارسی

پرستار، نگهبان، بزرگترخانواده، رئیس اداره
( صفت ) ۱ - آنکه عهده دار و مواظبت و نگهداری شخص شئ یا موسسه ای باشد رئیس . ۲ - کسی که از ظرف دولت دسته ای از ایلات و عشایر را اداره کند . ۳ - بزرگ مهتر سرور . ۴ - پرستار سروری .

فرهنگستان زبان و ادب

[موسیقی] ← نوازندۀ سرپرست

ویکی واژه

عهده دار، مسئول.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نخود فال نخود فال تماس فال تماس فال تاروت فال تاروت فال ابجد فال ابجد