لغت نامه دهخدا
برازش. [ ب َ زِ ] ( اِمص ) اسم مصدر است از برازیدن. زیبندگی.( آنندراج ) ( برهان ). || وصل کردن پنبه و پاره بر قبا و خرقه و امثال آن. ( برهان ) ( آنندراج ).
برازش. [ ب َ زِ ] ( اِمص ) اسم مصدر است از برازیدن. زیبندگی.( آنندراج ) ( برهان ). || وصل کردن پنبه و پاره بر قبا و خرقه و امثال آن. ( برهان ) ( آنندراج ).
۱. برازندگی، زیبندگی.
۲. شایستگی.
زیبندگی یا وصل کردن پنبه و پاره بر قبا و خرقه و امثال آن .
برازش (جمع برازشها)
اسم مصدر است از برازیدن . زیبندگی