لغت نامه دهخدا
از که آموختی این عدل که از اسپ کسان
تو کنی نعل و مرا تخته کله فرمایی.ملا شریف ( از آنندراج ).نازند شهان اگرچه بر تخت و کلاه
در مذهب ما تخته کلاه است اینجا.اشرف ( از آنندراج ).کیفر موسوم به تخته کلاه را شاردن نیز در ج 6 ص 129 ذکر میکند و میگوید: «نوعی تنبیه و کیفر است که در مورد کسبه ای که در مقیاسها تقلب کنند معمول میگردد». گردن او را از یک صفحه چوبی بزرگ که شبیه خاموت است میگذرانند و این تخته روی شانه های متهم قرار میگیرد و در جلوی آن زنگوله ای آویزان است و روی سر او کلاهی بلند از جنسی کم بها می گذارند و در محله خود وی میگردانند و مردم بی سروپا با بانگ و فریاد و آواز بلند او را مورد ملامت و شماتت قرار میدهند. ( سازمان اداری حکومت صفوی صص 154 - 155 ). و رجوع به تخت کلاه و تخته کلاه کردن و تذکرةالملوک چ دبیرسیاقی ص 49 شود.