لغت نامه دهخدا الک کردن. [ اَ ل َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بیختن. از الک گذراندن چیزی. رجوع به «الک » و کارآموزی داروسازی ص 42 شود.
فرهنگستان زبان و ادب {screening} [علوم و فنّاوری غذا] بیختن آرد برای جدا کردن ذرات خارجی بزرگ ترازحدمطلوب از آن