استاش

لغت نامه دهخدا

استاش. [ اُ ] ( اِخ ) ( سن... ) وی سربازی در سپاه طرایانوس ( تراژان ) بود و در زمان ادریانوس بشهادت رسید. ذکران او 20 سپتامبر است.

فرهنگ فارسی

وی سربازی در سپاه طرایانوس بود
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
مافیا
مافیا
مکان
مکان
سراسیمه
سراسیمه
پیشه
پیشه