زکاره

لغت نامه دهخدا

زکاره. [ زَ رَ / رِ ] ( ص ) مردم خیره و ستیزه کار و لجوج را گویند. ( برهان ) ( از ناظم الاطباء ). مرد خیره ستیزه جو. ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ). ستیهنده و قیل به ازای فارسی. ( شرفنامه منیری ). ژکاره. خیره سر ستیزه کار. لجوج. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به ژکاره شود.

فرهنگ معین

(زَ رِ ) (ص . ) خیره سر.

فرهنگ عمید

خیره، خیره سر، ستیزه کار، لجوج.

فرهنگ فارسی

( صفت ) خیره سر ستیزه کار لجوج .

ویکی واژه

خیره
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال احساس فال احساس