برلیان

لغت نامه دهخدا

برلیان. [ ب ِ رِل ْ ] ( از فرانسوی ، اِ ) الماس تراش داده از تمام جهات بمنظور زیبایی و تلألؤ بیشتر و عرضه به بازار. در تراش الماس بشکل برلیان معمولاً همان روش اصلی تبلور الماس را تبعیت می کنند ( روش کوبیک ) و معمولاً در این تراش از شکلهای مختلفی که بلور الماس در برشهای روش اصلی و یا ماکْلهای آن می توانند بگیرند، استفاده می کنند. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ معین

(بِ رِ ) [ فر. ] ( اِ. ) الماس تراش داده شده .

فرهنگ عمید

۱. درخشان، درخشنده، براق.
۲. شفاف.
۳. (اسم ) الماس بی رنگ و شفاف، الماس درشت و گران بها که برای درخشش بیشتر آن را تراش داده اند.

فرهنگ فارسی

درخشان، درخشنده، براق، شفاف، الماس بیرنگ وشفاف
( اسم ) الماس تراش داده شده از تمام جهات بمنظور زیبایی و تلائ لوئ بیشتر و عرض. ببازار. در تراش الماس بشکل برلیان معمولا همان روش اصلی تبلور الماس را تبعیت میکنند ( روش کوبیک ) و معمولا در این تراش از شکلهای مختلفی که بلور الماس در برشهای روش اصلی و یا ماکلهای آن میتوانند بگیرند استفاده میکنند .

فرهنگ اسم ها

اسم: برلیان (دختر) (فرانسوی) (تلفظ: bereliyān) (فارسی: بِرليان) (انگلیسی: bereliyan)
معنی: الماس تراش داده شده که درخشش و زیبایی خاصی دارد، الماسی که برای درخشش و زیبایی بیشتر، همه ی ابعاد آن تراش داده شده باشد، الماس

ویکی واژه

brillante
الماس تراش داده شده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم