برلیان
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. شفاف.
۳. (اسم ) الماس بی رنگ و شفاف، الماس درشت و گران بها که برای درخشش بیشتر آن را تراش داده اند.
فرهنگ فارسی
( اسم ) الماس تراش داده شده از تمام جهات بمنظور زیبایی و تلائ لوئ بیشتر و عرض. ببازار. در تراش الماس بشکل برلیان معمولا همان روش اصلی تبلور الماس را تبعیت میکنند ( روش کوبیک ) و معمولا در این تراش از شکلهای مختلفی که بلور الماس در برشهای روش اصلی و یا ماکلهای آن میتوانند بگیرند استفاده میکنند .
فرهنگ اسم ها
معنی: الماس تراش داده شده که درخشش و زیبایی خاصی دارد، الماسی که برای درخشش و زیبایی بیشتر، همه ی ابعاد آن تراش داده شده باشد، الماس
ویکی واژه
الماس تراش داده شده.