بدهکاری

لغت نامه دهخدا

بدهکاری. [ ب ِ دِ ] ( حامص مرکب ) صفت بدهکار. چگونگی بدهکار. || دَین. قرض. وامداری. قرض داری. ( از یادداشتهای مؤلف ).

فرهنگ معین

( ~. ) (حامص . ) عمل بدهکار، وامداری ، قرض داری . مق بستانکاری .

فرهنگ عمید

وام داری، قرض داری.

فرهنگ فارسی

عمل بدهکار وامداری قرض داری مقابل بستانکاری .

ویکی واژه

عمل بدهکار، وامداری، قرض دا
مق بستانکا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال سنجش فال سنجش فال حافظ فال حافظ فال تاروت فال تاروت