قوه فهم

قوه فهم به معنای آگاهی و با درایت است. آگاهی به معنای توانایی درک و احساس کردن یا کسب دانش از رویدادهاست. به‌طور کلی، آگاهی به حالت هشیاری یک فرد یا چیز اشاره دارد. در فلسفه ذهن، آگاهی و هوشیاری معادل یکدیگر نیستند و هر کدام تعریف خاص خود را دارند. به عنوان مثال، دیوید چالمرز تفاوت بین آگاهی و هوشیاری را به این شکل توضیح می‌دهد: آگاهی به نوعی با جنبه‌های روانشناختی هشیاری مرتبط است. آگاهی یک مفهوم نسبی است که می‌تواند بر جنبه‌های درونی متمرکز شود، مانند احساسات احشایی، یا از طریق ادراک حسی به رویدادهای خارجی توجه کند. هر فرد به طور روزانه با تجربیات آگاهانه متعددی روبرو می‌شود؛ به عنوان مثال، آگاهی از گل قرمزی که در باغچه حیاط قرار دارد، یا صدای هواپیمایی که در آسمان پرواز می‌کند، یا طعم شکلاتی که بر روی زبان حس می‌شود. نمونه اول مربوط به تجربه آگاهانه دیداری، دومی شنیداری و سومی چشایی است. هر یک از این تجربیات آگاهانه دارای خصیصهٔ پدیداری هستند، به این معنا که کیفیت خاصی برای تجربه آن‌ها وجود دارد. باورهای عمومی درباره هشیاری این تصور را به وجود می‌آورند که این پدیده به وضعیت آگاهی فرد از خود یا خودآگاهی اشاره دارد. تلاش‌ها برای توضیح هشیاری با استفاده از اصطلاحات و مفاهیم عصب‌شناسی، بر توصیف شبکه‌های مغزی متمرکز شده است که آگاهی را از ویژگی‌های ذهنی که توسط دیگر شبکه‌ها شکل می‌گیرند، توسعه می‌دهند.