میگک

لغت نامه دهخدا

میگک. [ م َ گ َ ] ( اِ مصغر ) ( از میگ + ک تصغیر ) میگ خرد. ملخ کوچک. ( یادداشت مؤلف ). ملخ صحرائی خرد:
احمدا پیش سلیمان می برد پای ملخ
هرکه پیش اطعمه تحسین میگک میکند.احمد اطعمه.و رجوع به میگ شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال آرزو فال آرزو فال اوراکل فال اوراکل