مهدارس

لغت نامه دهخدا

مهدارس. [ م َ رِ ] ( اِخ ) یکی از حکما که در صنعت کیمیا بحث کرده و به عمل اکسیر تام دست یافته. ( ابن الندیم ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
سراسیمه
سراسیمه
وارونه
وارونه
ساقی
ساقی
فراخوانی
فراخوانی