مصاعبت

لغت نامه دهخدا

مصاعبت. [ م ُ ع َ / ع ِ ب َ ] ( از ع، اِمص ) صعوبت. سختی و دشواری. تنگنا وسختی: خود را در معرض متاعبت و مصاعبت آوردن و بلا به مغناطیس به خود کشیدن... کار عاقلان نیست. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 58 ). و رجوع به صعوبت شود.