قریحی

لغت نامه دهخدا

قریحی. [ ق َ ] ( ص نسبی ) نسبت است به قریح بن منخل بن ربیعةبن قبیصة، و آن تیره ای است از سامةبن لؤی. ( اللباب فی تهذیب الانساب ).
قریحی. [ ق َ ] ( اِخ ) خالدبن ربیعةبن قطن بن قریح. از نامداران تیره قریحی است. وی به دست منصور به قتل رسید. ( از اللباب فی تهذیب الانساب ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال تاروت فال تاروت فال لنورماند فال لنورماند فال تاروت فال تاروت