عجزاء

لغت نامه دهخدا

عجزاء.[ ع َ ] ( ع ص ) زن کلان سرین. مؤنث ِ اَعْجَز. || ( اِخ ) ریگستانی است بلند. || ( ص، اِ )عقاب کوتاه دم. || عقابی که در دم او پر سفید باشد. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || زنی که کف دست او درشت باشد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). الشدید دایرة الکف. ( اقرب الموارد ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال اعداد فال اعداد استخاره کن استخاره کن فال میلادی فال میلادی