زماح

لغت نامه دهخدا

زماح. [ زُم ْ ما ] ( ع اِ ) مرغی است که کودک را از مهد برمیگیرد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).زماج. زمج. ( المعرب جوالیقی ). رجوع به زُمَّج شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
از یک سوراخ دو بار گزیده نمی‌شه
از یک سوراخ دو بار گزیده نمی‌شه
راه و رسم
راه و رسم
حدس
حدس
هیز
هیز