اعتفار

لغت نامه دهخدا

اعتفار. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) بر زمین زدن کسی را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). کسی را بر زمین زدن. ( از اقرب الموارد ). || سر کسی گرفتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || جستن و حمله کردن بر کسی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). به همدیگر برجستن و حمله آوردن. ( از اقرب الموارد ). || خاک آلودکردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). خاک آلود کردن لباس. ( از اقرب الموارد ). || خاک آلوده شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). خاک آلوده نمودن. ( آنندراج ). خاک آلوده گردیدن. ( از اقرب الموارد ).خاک آلود شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). || شکاری را بر خاک افکندن شیر. ( آنندراج ). شکار برابر خاک افکندن شیر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). دریدن و پاره کردن شیر کسی را. || مقتدر و توانا شدن. ( از اقرب الموارد ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال عشقی فال عشقی فال ای چینگ فال ای چینگ فال تک نیت فال تک نیت