چشمه ٔ غربال

لغت نامه دهخدا

چشمه غربال. [ چ َ / چ ِ م َ / م ِ ی ِ غ َ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) هر یک از سوراخهای غربال. و رجوع به چشمه شود.

جمله سازی با چشمه ٔ غربال

با تهی چشمان چه سازد نعمتِ روی زمین؟ سیری از خرمن نباشد دیدهٔ غربال را
چون تو یکتا گوهری گم کرده، میگردد از آن آسمان غربال در کف روز و شب گرد زمین!
خواهی که بیابی دل گم کرده، عراقی؟ خاک در میخانه به غربال فرو بیز
درهم ماه است حاصل در کف و دینار مهر عمرها شد خاک می‌بیزیم ازین غربال‌ها
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
الم
الم
چوخ
چوخ
امجق
امجق
فال امروز
فال امروز