لغت نامه دهخدا
پای افزاه. [ اَ ] ( نف مرکب ) کنایه از افزاینده مرتبه باشد. ( تتمه برهان ).
پای افزاه. [ اَ ] ( نف مرکب ) کنایه از افزاینده مرتبه باشد. ( تتمه برهان ).
💡 پای تا سر چو ابر اشک شود از غمم هر که حال من داند
💡 از سر تا پای محو یارم اینست سخن، سخن چه پرسی؟
💡 این سخن پایان ندارد ای پدر این سخن را ترک کن پایان نگر
💡 حلالش باد اگر خونم بریزد که سر در پای او خوشتر که بر دوش
💡 سپهدار دارد سپه را به جای کز اندازه ننهد کسی پیش پای
💡 در ملبورن پایان این بزرگراه به جاده سیدنی میرسد.