هشیار برخاستن

لغت نامه دهخدا

هشیار برخاستن. [ هَُ ش ْ ب َ ت َ ] ( مص مرکب ) به هوشیاری برخاستن و هوشمندانه به کاری پرداختن:
خرد در جستنش هشیار برخاست
چو دانستش نمیداندچپ از راست.نظامی.

فرهنگ فارسی

بهوشیاری برخاستن و هوشمندانه بکاری پرداختن

جمله سازی با هشیار برخاستن

از كارهاى شايسته كه خداوند بدان وعده پاداش داده است، ديدار مردم باايمان و سلام ودرود گفتن بر آنان و احترام آنهاست. اين تكريم واحترام به انسانهاى شايسته و باايمان، گرچه به اندازه يك بار از جا برخاستن در مجلس و جا دادن به آنان يا تواضع دربرابرشان باشد، پاداش بزرگى خواهد داشت و حسين عليه السلام سالار مؤ منان است وزيارت او و مهر و محبّت ورزيدن به او و تعظيم در برابر شخصيّت ملكوتى او پاداشىوصف ناپذير براى زائر او خواهد داشت.