لاضرورت ذاتی

لغت نامه دهخدا

لاضرورت ذاتی. [ ض َ رَ ت ِ ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) ( اصطلاح منطق ) و آن قیدی است که قضیه مطلقه عامة را بدان مقید کنند. معنی قضیه مطلقه عامة این است که ثبوت نسبت در یکی از ازمنه ثلاثه محقق است چنانکه گوئیم: کل انسان متنفس بالفعل و چون این قضیه را به لاضرورت مقید سازند، معنی چنان باشدکه این نسبت مادام که ذات موضوع موجود باشد ضروری نیست بلکه توان نقیض آن موجود شود. مثال: کل انسان متنفس بالفعل لا بالضرورة؛ یعنی لاشی من الانسان بمتنفس بالامکان العام. پس مطلقة عامه مقید به لاضرورت ذاتی مرکب از دو قضیه باشد: یکی مطلقه عامه و دیگری ممکنه عامه و یکی از دو قضیه موجبه بود و دیگری سالبه.

فرهنگ فارسی

و آن قیدیست که قضیه مطلقه عامه را بدان مقید کنند

جمله سازی با لاضرورت ذاتی

ذاتی که چو بخت نور جان است جانی که چو بخت خود جوان است
جوهر ذاتی بود از لعل و گوهر بی نیاز بر برش یک مو نیفزاید ز زیور تیغ را
بوده ذاتی هم که چون یابد مجال گفتگوی یک حدیثی موجب آزار صد خاطر شود
پادشاهان دگر شوکت ز شاهی یافتند پادشاهی از شکوه ذاتی او یافت شان
آنچنان کز معنی سنجیده یابد لفظ قدر پادشاهی از شکوه ذاتی او یافت شان