شناخته امدن

عبارت شناخته آمدن به معنای شناخته شدن، کسب معرفت یا آشکار شدن است و زمانی به کار می‌رود که چیزی یا کسی برای دیگران واضح و مشخص گردد. این عبارت از ترکیب شناخته، صفت مفعولی از فعل شناختن و آمدن به معنای ظهور یا تحقق یک حالت تشکیل شده و به فرآیند شناسایی و آشکار شدن اشاره دارد. این اصطلاح بیشتر در متون کهن فارسی، به ویژه در نثرهای تاریخی و عرفانی، مشاهده می‌شود. به عنوان مثال، در جمله این چند نکته از مقامات میر مسعود... اینجا نبشتم تا شناخته آید، نویسنده با استفاده از این عبارت هدف خود را بیان می‌کند: نوشتن این نکات به منظور آن است که جایگاه میر مسعود برای همگان روشن شود. این ترکیب گاهی در شعرهای کلاسیک نیز به کار رفته و بار معنایی طی شدن مسیر شناخت را منتقل می‌کند. برای بررسی بیشتر می‌توان به آثار نثر دوره صفوی یا متون عرفانی مراجعه کرد.

لغت نامه دهخدا

( شناخته آمدن ) شناخته آمدن. [ ش ِ ت َ / ت ِم َ دَ ] ( مص مرکب ) معرفت حاصل گشتن. شناخته شدن: این چند نکت از مقامات میر مسعود.... اینجا نبشتم تا شناخته آید. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 183 ).

فرهنگ فارسی

( شناخته آمدن ) معرفت حاصل گشتن شناخته شدن

جملاتی از کلمه شناخته امدن

بنال پیش درش، خسروا، که آن سلطان شناخته ست که این ناله گدای من است
از آن زمان که چپ و راست را شناخته ام به غیر داغ ندیدم به دست خود درمی
نمی شناسمت ای فتنه جو نمی دانم کجا شناخته آن چشم می پرست مرا