جزء بدنه

فرهنگستان زبان و ادب

{body component} [قطعات و مجموعه های خودرو] هریک از اجزای سازه ای تشکیل دهند ۀ بدنۀ خودرو

ویکی واژه

هریک از اجزای سازه‌ای تشکیل‌دهند‌ۀ بدنۀ خودرو.

جمله سازی با جزء بدنه

نه از کاهلی بدنه از بد دلی که در جنگ بد دل کند کاهلی
در طرح وی که از سفره ماهی الهام می‌گیرد دو پشقابک برنجی بر روی هم بدنه دستگاه را تشکیل می‌دهند که توسط مواد منفجره پر می‌شوند و توسط یک جت در عقب آن حرکت می‌کند.
یک جاده موزیکال، یک جاده یا بخشی از یک جاده است که وقتی راننده باعث ارتعاش لمسی بین جاده و چرخ خودرو می‌شود و لرزشی قابل شنیدن از طریق چرخ‌ها به بدنه خودرو به شکل نغمه موسیقی انتقال می‌یابد.
تفاوت درمرایا بدنه اندرحسن رخسارش ازین رو در نظر حسنش گهی بیش است گاهی کم
شستشوی ماشین با کمک کارواش اتوماتیک، میزان مصرف آب و مواد شوینده را به طرز چشم‌گیری کاهش می‌دهد به علاوه امکان اتصال به سیستم‌های تصفیه آب می‌تواند موجب استفاده از آب تصفیه به منظور انجام عملیات شستشو گردد. علاوه بر این به علت انجام عملیات شستشو به صورت کاملاً تخصصی امکان آسیب به بدنه و رنگ ماشین کاهش می‌یابد.