بنت السماء

لغت نامه دهخدا

بنت السماء. [ ب ِ تُس ْ س َ ] ( ع اِ مرکب ) آفتاب. شمس. ( از المرصع ).

جمله سازی با بنت السماء

است و تسخير كشتى ها در دريا تاءييد مى كند كه مراد از زمين، خشكى، درمقابل دريا است و بنابراين كه جمله (و يمسك السماء...) پس از اين دو جمله واقع شده،مى رساند كه حاصل مقصود اين است كه خدا آنچه در آسمان و آنچه در زمين، و آنچه دردرياها است مسخر براى شما كرده.
سـپـس مـى افـزايـد: (و از آسـمـان آبـى نـازل مى كند كه زمين را بعد از مرگش حيات مىبخشد) (و ينزل من السماء ماءا فيحيى به الارض بعد موتها).
و التمسية فى اءولكل سورة آية منها و انما كان يعرف انقضاء السورة بنزولها ابتداء للاءخرى و مااءنزل الله كتابا من السماء الا و هى فاتحته (595)
1 علم خداوند نسبت به تمام هستى يكسان است. (يَعلم ما فى السماء والارض )
راسـتـى چـه بت خطرناكى است هواپرستى كه تمام درهاى رحمت و طرق نجات را به روىانـسـان مـى بـنـدد، و چـه گـويـا و پـر مـعـنـى اسـت حـديـثـى از پـيـغـمـبـر گـرامـى اسلامنـقـل شـده: مـا عـبـد تـحـت السماء اله ابغض الى الله من الهوى !: (هرگز در زير آسمانمعبودى مبغوضتر نزد خدا از هواى نفس پرستش نشده است )!.
مـن آيـاتـى از سوره و الذاريات را براى او خواندم، تا به آيه (و فى السماء رزقكم) رسـيـدم، گـفت كافى است، برخاست و شترى را كه با خود داشت نحر كرد، و گوشتآنـرا در مـيـان نـيـازمـنـدانـى كه مى آمدند و مى رفتند تقسيم نمود، شمشير و كمانش را نيزشكست و كنار انداخت و پشت كرد و رفت. اين داستان گذشت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال عشقی فال عشقی فال پی ام سی فال پی ام سی فال فنجان فال فنجان