پیشند

لغت نامه دهخدا

پیشند. [ ش َ ] ( اِ ) پیشن. لیف خرما که از آن رسن تابند. ( برهان ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) لیف خرما که از آن رسان تابند.

جمله سازی با پیشند

أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ می‌پندارند اینان که بدیها میکنند، أَنْ یَسْبِقُونا که از ما پیشند و بر ما بگذرند،، ساءَ ما یَحْکُمُونَ (۴) بد حکمی که میکنند.
تو عاشقان مسلم ندیده‌ای سعدی که تیغ بر سر و سر بنده‌وار در پیشند