رو کرسی

لغت نامه دهخدا

روکرسی. [ ک ُ ] ( اِ مرکب ) پارچه مربع شکل که بر روی کرسی اندازند. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کرسی شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) پارچهای مربع شکل که بر روی کرسی اندازند.

جمله سازی با رو کرسی

با پایان انتخابات سراسری اسرائیل و اعلام نتایج، حزب کارگر موفق به کسب ۱۳ کرسی از پارلمان ۱۲۰ عضوی اسرائیل شد.
حوزهٔ انتخابیه ورزقان (ورزقان و خاروانا) حوزهٔ انتخاباتی استان آذربایجان شرقی است که شامل شهرستان ورزقان و جمعیتی بالغ بر ۴۵٬۷۰۸ نفر می‌شود که تنها حدود ۱٫۲۳ درصد از جمعیت استان را شامل می‌شود. حوزهٔ ورزقان یک کرسی از مجلس شورای اسلامی را به خود اختصاص داده است.
جنگ گوتیک حتی به دین رسمی امپراتوری هم تأثیر گذاشت. با مرگ والنس در آدریانوپل که خود پیرو مکتب فکری دینی مسیحیت آریانیسمی بود، راه را برای تئودوسیوس که اعتقادنامه نیقیه را به عنوان شکل رسمی مسیحیت به کرسی بنشاند هموار شد. گوتی‌ها مانند سایر مردمان بربر، به آریانیسم گرویدند.
گردن‌افرازی به اوج اعتبار از عقل نیست کرسی‌دار از ته پا زود بیرون می‌رود
روز دیگر یاری از پیش ابراهیم بیرون شد، و قافله بلخ را طلب کرد، و به میان قافله درآمد. به میان، خیمه‌ای دید از دیبا زده، و کرسی در میان خیمه نهاده، و آن پسر بر کرسی نشسته، و قرآن می‌خواند و می‌گریست. آن یار ابراهیم بار خواست و گفت: تو از کجایی؟
پس از این واقعه، دولت مرکزی با ایل قشقایی عهدنامه‌ای امضا کرد که به موجب یکی از بندهای آن، خسروخان توانست به صحنهٔ سیاسی ایران وارد شود. او در سال ۱۳۲۷ به نمایندگی از شهرستان فیروزآباد به مجلس شورای ملی رفت (دوره پانزدهم) و در دوره بعد نیز بر این کرسی نشست.