پر و بال کردن
فرهنگ فارسی
جمله سازی با پر و بال کردن
پیشروان بهشت بر پر و بال خرد نسخهٔ دین خواندهاند سیرت و سان ترا
مرغ دلم هوای سر کوی او گرفت بیچاره گشت و در پر و بالت نمی رسد
خاک شد در زیر اوراق پر و بالم نهان در تمنای تو از بس گرد عالم پرزدم
اینجا گذاشته پر و بالی که داشته آنجا که اوست هم به پر او پریدهام
چند کشی بار هجر غصه و تیمار هجر خاصه که منقار هجر کند تو را پر و بال
که گر باد خیره بجستی ز جای نماندی بر و بیشه و پر و پای