معاش دار

لغت نامه دهخدا

معاش دار. [ م َ ] ( نف مرکب ) کسی که دارای معاشی باشد که کفاف زندگانی وی راکند. || مالک و خداوند. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

کسی که دارای معاشی باشد که کفاف زندگانی وی را کند.

جمله سازی با معاش دار

یسر با عسرست هین آیس مباش راه داری زین ممات اندر معاش
از دیر باز یکی از مشاغل اصلی مردم این خطه گله داری گوسفند بوده و از این راه امرار معاش می‌کردند. با گذر زمان تعداد گله‌های گوسفند کم شد اما همچنان وقتی در مراتع قدم می‌زنیم گله‌های زیادی به چشم می‌خورند.